شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !

ساخت وبلاگ
بچه که بودم آرزو داشتم در ماه زندگی کنم !کمی که بزرگ تر شدم تمام دنیایم شده بود کهکشان و نجوم!به ماه به چشم یک پدیده ی علمی نگاه میکردم و سعی میکردم حفره های رویش‌را با چیزی که خوانده بودم تطبیق دهم!عشق کویر داشتم !به خاطر آسمان صافش ...چون میتوانستم پیچ در پیچ های ستاره ها را ببینم !!پدر قول داده بود برایم تلسکوپ بگیرد !اما یادم نمی آید چه شد که تب آن از سرم افتاد ...نمیدانم چه شد که فهمیدم تب و تاب نجوم را می شود خیلی قشنگ تر در کتاب های شعر پیدا کرد ...من به درد بررسی علمی ماه نمیخوردم!!دبیرستانی که بودم به ماه خیره میشدم و منتظر میشدم ببینم جنون میگیرم یا نه!!!بعدها فهمیدم تمام این ها دروغی بیش نیست ....ماه ،وقتی جنون می آورد که تو در آن دستی داشته باشی ...ماه،تازه وقتی مآه میشود که من ب شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 215 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 23:05

شانه هایم را بگیر ... تکانم بده ...
و در چشم هایم فریاد بزن تا شاید باور کنم که دارم به سمت تو بر میگردم ....

#افر_الی_الحسین ...

.
+یا علی ...

شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 239 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28

فقط همین قدر می گویم که  دیشب تا صبح ،من بودم ...باران بود ...مآه بود ...ایوان طلا بود ...گنبد سرآسر عشق ِ پدر بود ....رو به روی ضریح نوای "حیدر حیدر" دمی قطع نمی‌شد ...و درست در همین لحظه ،من "معجزه" را با "چشم خودم" دیدم ....من "ید الله" را دیدم .. شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : دینحضرت, نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 194 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28

کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ
 گویی من با تمآم هستی ام در بین دستان تو ایستاده ام...
ح س‌ ی ن ...

شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 248 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28

گویی که هر بار دیدنت رویایی است شیرین که تا ذره ای از چشمم دور میشوی،
تمام می شود ...

و من نمی دانم تا کی محکومم به این همه
کشمکش دوری و نزدیکی ...
من این وسط خواهم شکست ... خودت می دانی ....
شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 196 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28

وجود من ،
پر از تو است ...
تحت تصرف توست ...
که وقت رفتن اجازه نمیدهی قالب تهی کند . . . . .
شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 213 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28

از مرز رد شدیم ...هیچ وقت انقدر با خانه ی خودم احساس غریبی نکرده بودم ...حتی پشت گیت هانفس های عمیق میکشیدم عراق را ...تهران برایماز همیشه دلگیر تر است ....من در ایران،از همیشه تنهاترم . . . توی همین فکر ها بودم و در عالم خودم اشک می ریختم که دکور ور شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 224 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28

شده تا به حال زمان را گم‌کنی ....؟؟

مکان را گم‌کنی ...؟؟؟

زمان و مکان از دستم در رفته ...
بگو به من که همین الان حرمت را دیدم
یا آن هفته ی قبل بود که در قاب چشم هایم جای گرفتی .....؟؟؟

من کجا ایستاده ام‌..؟؟
به دنبال چه می گردم ...؟؟
با عمر خودم چه میکنم..؟؟؟

جای اتاقم و حرم
دائم جلوی چشمم عوض‌ می شود ....

دوباره من و تنهایی...
دوباره شب جمعه و حسرت...
این‌چرخه ی زندگی من،
برای بار پنجم به جای تلخش رسیده ...
.
ممنونم از زیارت قبول هایتان...
یادتان همراهم بود :)
شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : دارد؟؟؟, نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 212 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28

نیمه هوشیار بودم ..تخت کناری من خوابانده بودنش ...فقط همین قدر متوجه شدم که شرایط عادی ندارد ...کامل که به هوش آمدم ،دختری را دیدم حدودا ۱۲ ساله ...معلول حرکتی شدید ...شرایط جالبی نداشت ...اما می خندید ...زینب مرا رها کرده بود و پیش او نشسته بود ..دس شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : المستغیثین, نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 220 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28

از دنیا هیچ نمیخواهم جز این که رهایم کنند زیر سایه ی ایوان پدر ...هم نوا با جمعیت فقط پدر را بخوانم .‌..."حیدر....حیدر....حیدر....حیدر....."..شب تا صبح،زیر باران ،کنار شما ،انگار که من خواب بودم .....حالا من را از بهشتم به زور جدا کرده اند ‌‌‌....باو شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید

برچسب : میخواهمتچنان, نویسنده : 7abrizan2 بازدید : 185 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1396 ساعت: 22:28